در آستانه سالروز فاجعه زلزله بم، زلزله 6.5 ریشتری استان کرمان را لرزاند!

درست در آستانه هفتمین سالروز فاجعه زلزله بم ، زلزله بزرگ دیگری به بزرگی ۶.۵ ریشتر جنوب شرق ایران را لرزاند. بر اساس آنچه در خبرها آمده ، مرکز این زلزله 99 کیلومتری جنوب شرق بم در حسین آباد کرمان بوده است. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید

7سال پیش درست در روز 5 دی ماه زلزله ویرانگری بم را به تلی از خاک مبدل کرد و میلیونها ایرانی را عزادار و حالا امروز در 29 آذر ماه زلزله شدید دیگری در همان منطقه !

فقط می شه آرزو کرد که این زلزله مهیب، تلفات انسانی نداشته باشه و یا اگر هم داشته در حداقل ممکن باشه . بیایید برای سلامتی هموطنانمان دعا کنیم تا بلای دیگری بر سرشان خراب نشود . چون این روزها جز دعا کار دیگری نمی توان کرد!

کاش این خبر خقیقت نداشت ...

گلستان در اتش می سوزد و  روزنامه کیهان نگران جنگل های اسرائیل است !

سبزپرس خبر می دهد که آتش جنگل های گلستان به گرگان هم رسید و جنگل های این منطقه نیز درگیر آتش سوزی شده است. در عین حال برخی دوستان هم از گرگان خبر دادند که امروز آسمان گرگان سرخ رنگ شده و مردم نگران این هستند که مبادا آتش به سمت جنگل های ناهارخوران و شهر برسه .

انگار مسئولانی که تا دیروز در پی کتمان حقیقت بودند این روزها دیگر سکوت اختیار کرده اند و خاموش شده اند و کمتر اظهار نظر می کنند که خاموش کردیم و چنین و چنان کردیم و چیزی نبود و توهم رسانه ها بود و ....! 

درهمین حال کیهان ، در سرمقاله خود - که بخش هایی از ان در خبرگزاری ایرن نقل شده - آتش جنگل های ایران را در شمال و غرب کشور رها کرده و چسبیده به آتش جنگل های اسرائیل ....

کیهان نوشته :" بخش وسيعي از جنگلهاي اطراف شهر بندري- صنعتي «حيفا» چندين هفته در آتش مي سوخت در اين ماجرا 41يهودي کشته شدند در اين آتش سوزي 50 هزار مترمربع و 5 ميليون درخت از بين رفتند. رژيم صهيونيستي با وجود آنکه مدعي است داراي چهارمين نيروي هوايي در جهان است، نتوانست کاري را از پيش ببرد تا اينکه پس از هفته ها 12 کشور امکانات اطفاء حريق خود را به اين منطقه صنعتي گسيل کردند و موفق به مهار آتش شدند. اين ماجرا يک سؤال جدي را در ذهن يهوديان ساکن فلسطين اشغالي پديد آورد؛ آيا رژيمي که قادر به دفاع از جنگلها نيست مي تواند در روز حادثه از جان شهروندان دفاع کند. هزينه اين حادثه- بر اساس برآورد هاآرتص- تا سالها قابل جبران نيست چرا که حالا يهودي ها دريافته اند که «اسرائيل» فقط نگران حفظ دولت خود است."

قابل توجه سرمقاله نویس کیهان!

نخست عرض کنم که ۵۰ هزار متر مربع یعنی ۵ هکتار! اما درایران فقط در یک هفته نخست آتش سوزی در پارک ملی گلستان به گفته مسئولان رسمی در سازمان محیط زیست ۲۰۰ هکتار(2،000،000 متر مربع ) و به گفته کارشناسان محیط زیست که جرات حرف زدن با ذکر نامشان را ندارند ۱۰۰۰ هکتار ( ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ متر مربع ) جنگل سوخت، تازه این رقم فقط مال پارک ملی گلستان و یکی از ۶۴ نقطه جنگل سوخته در استان گلستان است !!! عجیب است که ۵ هکتار صهیونیست ها را می بینید ولی صدها و صدها هکتار جنگل سوخته ایران را نمی توانید ببینید! کشته شده های آتش سوزی اسرائیل را می بینید اما روزی ۷۰ تا مجروح در عملیات اطفای جریق گلستان را نمی بینید ! ( هر چند این آمار رسما اعلام نشده ولی شخصا در گفتگویی که ۱۰ روز قبل با مسئولان هلال احمر استان داشتم این موضوع را اعلام کردند که متاسفانه باز هم اجازه نشر این موضوع را از طریق ما خبرنگاران ندادند! تا مبادا مردم دچار تشویش شوند!!! )

دوما: چظور است که در ۵ هکتار جنگلی که به نقل از کیهان در اسرائیل سوخته ، ۵ میلیون درخت وجود داشته اما در یگانه زیست بوم جنگلی ایران در ناحیه هیرکانی در سراسر استان گلستان که یکماه است در آتش می سوزد ، درختی آسیب ندیده و فقط برگ سوخته ؟ آخه از این بزرگنمایی در اسرائیل تا این کوچک نمایی در ایران و انکار حقیقت چه عاید ما می شود ؟

 هیچوقت به خاطر ندارم در طول ۱۰ سالی که دارم درحوزه محیط زیست قلم می زنم ، محض رضای خدا دو بار بیشتر خبرنگار کیهان را در نشست های خبری سازمان جنگل ها و یا سازمان محیط زیست دیده باشم . حالا جالبه که یک مرتبه جنگل اون هم دراسرائیل (!!) شده دغدغه آقایان کیهان و چنان برخورد می کنند که گویی در ایران تاکنون یک سانتی متر هم جنگل آتش نگرفته . سرمقاله نویس محترم کیهان! کاش از آتشی که جنگل های گلستان و کردستان را در برگرفته و داره نابود می کنه می نوشتی ، چرا که اگر شما بخواهی و بنویسی شاید دولتمردان به نوشته های شما اهمیتی دهند ولی نوشته های ما رو توهم و خواب و خیال و تشویش میدانند و اصلا اصل آتش را زیر سئوال می برند.

متاسفانه درد ما همیشه همین بوده! که به قول معروف کور خودمان و بینای دیگران هستیم . مال خودمان را ول می کنیم و هی می چسبیم به دیگران که آی آمریکا فلان قدر انتشار گاز گلخانه ای داره ، جنگل های اسرائیل می سوزه ،نشت نفت خلیج مکزیک چنین و چنان می شه و ...

اونوقت جنگل های مریوان ۶ ماه تمام است در آتش می سوزد یکی از همین حضرات کیهانی نه می خواد ببینه و نه می خواد بنویسه .

جنگل های شمال ایران یکماه است داره می سوزه و نشت نفت درپارک ملی نایبند بیش از سه ماه است که هنوز ادامه داره !! ...

شما را به خدا ارباب محترم کیهان ، شما را به خدا مسئولان محترم دولتی ، بیخیال دنیا بشید و بچسبید همین ایران خودمان را که ولله داره ویران می شه . اصلا دیگه نمی دونیم از کجاش بگیم و بنویسیم بس که زیاده.

از آتش سوزی جنگل های گلستان که یکماهه ادامه داره و هنوز خاموش نشده بگیم یا جنگل های غرب درکردستان و ایلام؟ از جاده و پالایشگاه ویرانگر میانکاله بگیم یا از جاده پریشان؟

از تاراج حیات وحش ایران و نابودی آنها بگیم یا از آلودگی هوای نه فقط تهران و همه ایران !!!

از تل آروزهای بجامانده در شوره زارهای دریاچه ارومیه بگیم یا از بستر خشک و تفیده هامون و بختگان و گاوخونی؟

از پارک ملی واگذار شده به وزرات نفت بگیم یا از تالاب هورالعظیم در دست شرکت نفت و خط لوله گاز دنا و پتروشیمی گلستان و کنار گذر انزلی و  جاده ابر شاهرود و استادیوم در دست ساخت در تالاب انزلی

از چی بگیم ؟ شما بگید از چی بگیم و از کجا بنویسیم ؟ ازاسکله کاسپین یا بندرامیرآباد یا بندر شهید بهشتی و شهید رجایی و صدها هکتار از اراضی ساحلی و دریایی خشک شده اش و مرجان های نابود شده اش؟

از ۲۰۰ اسکله دردست ساخت عسلویه در سواحل نای بند هم هیچی نگم که بخدا قسم ولله اگر سنگ هم بودیم تا حالا از این همه زخم  وارد شده به طبیعت کشورمان باید ذوب می شدیم ولی نمیدانم خدا چه جون سختی است که به ما داده تا نابودی طبیعت مان را نظاره کنیم و هیچ کاری هم از دستمون بر نمی یاد که انجام بدیم .

بخدا ما طرفداران محیط زیست می خواهیم کمک کنیم . نه به خاطر دولت ، بلکه به خاطر خودمان ، به خاطر ایران عزیزمان ، به خاطر نسل آینده تا نفرین و فحش شان را نثارمان نکنند .

ما می خواهیم کمک کنیم اما مسئله این است که اصلا در پذیرش صورت مسئله با مسئولان مشکل داریم . چون ما هی می گیم آقا ولله ایناهاش این آتیشه ها ! این دود غلیظ روی گلستان مال همین جنگله ها ، آقا می گه کو کو ! این خاموش شده ، تازه آتیش نبود که ! اصلا تقصیر برگها بود ! همش برگ بود!

جنگل ابر زیبا در دود و آتش غرق شده است

آتش سوزی در جنگل های شمال ایران که اکنون از مرز ۲۵ روز هم گذشته، می رود تا به یک تراژدی بزرگ و یک فاجعه در ابعاد ملی تبدیل شود. اما مسئولان همچنان در خواب و خیال سوختن مشتی مرگ در کف جنگل هستند و چنان برخورد می کنند که گویی آب از آب تکان نخورده و اگر هم آتشی بوده خاموش شده است!!

 متاسفانه جنگل ابر هم اکنون وارد پنجمین روز آتش سوزی شده است و همچنان می سوزد. انگار همه چیز دست به همه داده تا خواسته نمایندگان محترم علی آباد و شاهرود و دیگر مسئولان محترم استانی و کشوری برای ساخت جاده ابر شاهرود و تخریب جنگل ابر تحقق یابد . جالب است که بخشی از جنگلی که در حال سوختن است درست همان مسیر مورد نظر آقایان جاده ساز است و با این آتش سوزی در حال پاک شدن از درخت است!! 

 دلنوشته های دکتر علیرضا ولیان از طرفداران محیط زیست در شاهرود به واقع تاسف آور و غمبار است و تصاویری که او در تارنمای خود قرار داده است اشک را از چشمان هر ایرانی که قدری وجدان هم برایش باقی مانده باشد ، جاری می سازد .

آتش سوزی در جنگل ابر- عکس از رضا ولیان

اینها تصاویر همان آتش سوزی است که مسئولان محلی روز دوشنبه اعلام کردند مهار شده است! اما همچنان در آتش می سوزد.

کنده های در حال سوختن در ابر شاهرود

آتشی که امروز جنگل های شمال ایران و نیز جنگل ابر را در بر گرفته و بی امان می سوزاند و پیش می رود تماما آتش بی خردی و ناآگاهی مسئولانی است که سالهاست فقط  بر طبل توخالی توسعه کشور می کوبند و تاکنون حتی نیم نگاهی هم به حفظ منابع طبیعی نداشتند .

اما از این بدتر و آزاردهنده تر روزمرگی مسئولان متولی است که انگار نه انگار این جنگل است که دارد می سوزد. گویی برایشان عادت شده ،...

انکار و تکذیب آتش، تظاهر به سطحی بودن آتش سوزی ها، متهم کردن رسانه ها به تشویش اذهان  ،ارائه امار و ارقام غیر واقعی،ساده بینی و کوچک شمردن مسئله و از همه بدتر به دنبال علت آتش سوزیها نبودن ، همه و همه نشان می دهد که ظاهرا آقایان هنوز به جدی بودن مسئله پی نبرده اند و یا اصلابرایشان مهم نیست که چه بر سر جنگل ها می آید . ازآقایان مجلس نشین بگیر تا روسای سازمان های متولی و وزارتخانه بی درو پیکر جهاد کشاورزی که وزیرش رویای همه چیز در سر دارد الا حفظ منابع طبیعی!

که اگر جز این بود لااقل درسالی که آتش ۶ ماه است جنگل های غرب ایران را در برگرفته و اکنون نیز ۲۵ روز است جنگل های شمال را در نوردیده ، بودجه ای در خورد توجه برای تجهیز ناوگان اطفای حریق جنگل ازدولت تقاضا میکرد . اما آقای وزیر کماکان ترجیح می دهد با همان دبه و گالن کارش را انجام دهد و سازمان جنگل ها هم ترجیح می دهد همین اندک بودجه هایش را در راه آبخیزداری حیف و میل کند تا حفاظت از جنگل و مرتع !

هوای آلوده تهران جارو می خواهد نه آب!

اینکه عده ای مقام مسئول تصمیم می گیرند بعد از گذشت بیش از ۲۷ روز از بحران آلودگی هوای تهران، حالا کلانشهر تهران را از ارتفاعات شمیران تا شهر ری ، با ۵ تا هواپیمای آب پاش، آب پاشی کنند تا مشکل هوای آلوده را حل کنند ، واقعا خنده دار و البته تاسف آور است .

خنده دار از این جهت که آقایان انگار هنوز وسعت تهران ۱۰ تا ۱۲ میلیونی را باورندارند و انگار اصلا تا حالا رنگ و روی پایتخت را نه دیده اند و نه حتی شنیده اند ! و تاسف آور اینکه سلامت من و تو و ۱۰ میلیون شهروند دیگر امروز در دست چنین مدیرانی قرار داده شده است!

جالب است که همیشه از گذشته تا امروز کارشناسان متخصص آلودگی هوا بارها اعلام کرده اند که تهران در چنین شرایطی که مواقع بحران تجمع آلاینده ها درهوا است، بیش از هر چیز به جارو (باد )نیاز دارد تا آب (باران ). اما باز هم عده ای می پندارند حالا که باران نمی بارد پس خودمان به شیوه ایرانی باران به سر ملت می بارانیم تا آلودگی ۲۷ روزه را در محدوده ای به وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع از بین ببریم!

راستی ما اگه اینقدر هواپیمای آب پاش داریم که به سر تهران و ۱۰ میلیون تهرانی آب پاشیم و توهم بارش باران مصنوعی را القا کنیم، چرا از این هواپیما برای خاموش کردن برگ های کف جنگل های استان گلستان که الان ۲۳  روز است در آتش می سوزند استفاده نمی کنیم ؟!

مگه نه اینکه مسئولان محترم متولی و غیر متولی اذعان میدارند که آنچه می سوزد فقط مشتی برگ است ؟ آخه یک مشت برگ خشک اون هم در محدوده ای به وسعت چند ده هکتار که این همه دست دست کردن نداره ؟!!

وااسفا که همه هست و نیست ما ایرانیان و بخشی از موزه زنده تنوع زیستی ایران در استان گلستان ۲۳ روز است که در آتش دارد می سوزد و هنوز هم مهار نشده آنوقت مسئولان محترم به جای چاره اندیشی برای حل مشکل حریق در گلستان که راهکار عملی و اجرایی دارد ، به فکر آب پاشی تهران و تهویه هوای آسمان دانشگاه تهران هستند!!

هفته گذشته که برای بازدید از جنگل های گلستان به علی آباد رفته بودم ، دلم می خواست فریاد بزنم . فریاد بزنم از این همه ساده انگاری و ساده بینی مسئولان که آتش ۲۳ روزه گلستان را سطحی و کم براورد می کنند در حالیکه از بهشهر به سمت گرگان که می روی دیگر دود و غبار همه جا را فرا گرفته ! انگار کل استان گلستان در دود و غبار گم شده. آسمان گرگان و علی آباد درست مثل آسمان تهران در غبار و دود گم شده بود و سه هلی کوپتری هم که در کمپ اطفای حریق علی آباد بودند به دلیل نبود میدان دید ، قادر به پرواز نبودند.

اونروز داشتم با خودم فکر می کردم کاش می شد ۲۰ تا هواپیما و بالگرد فراهم کرد تا بر سر جنگل های گلستان آب بپاشند تا اونهایی که دارند می سوزند قدری خاموش شوند و آونهایی هم که روزهاست در انتظار باران به سر می برند و خشک شدند ، خیس شوند تالاقل دیگر آتش نتواند به آنها آسیب برساند . بعد با خودم فکر کردم چه فکر کودکانه ای دارم!

کاش واقعا می شد رویاهای احمقانه من به حقیقت تبدیل بشه و جنگل های گلستان را نجات بده! اما نمیدونستم وقتی به تهران بر می گردم مشابه رویای توخالی و کوته فکرانه من می شود مصوبه کمیته اضطرار! اون هم نه برای خاموش کردن جنگل گلستان بلکه برای تمیز کردن هوای تهران ، آلوده ترین شهر جهان!!

غبار و دود و آتش ، از تهران تا گلستان، جهنم همین جاست دنبالش نگردید!

جنگل های پارک ملی گلستان، همچنان در آتش می سوزد.

تهران در وضعیت هشدار و گاه اضطرار ! و گلستان تماما در آتش! از پارک ملی گلستان گرفته تا جنگل های منطقه حفاظت شده لوه و جنگل های علی آباد ، ماموران محیط زیست و منابع طبیعی در آماده باش و ماموریت هستند و محمد جواد محمدی زاده ، رییس سازمان محیط زیست این بار در راه گلستان است تا آتشی که را از روز به پا شدنش تا امروز دو هفته می گذرد و هر روز نیز از سوی مسئولان محیط زیست خاموش شده و اطفا شده (!!!)گزارش می شود ، از نزدیک ببیند و چاره ای بیاندیشد .

البته جای تشکر داره که آقای محمدی زاده بالاخره بعد از دوهفته گوش چشمی هم به گلستان ویران شده ایران انداخت و اکنون راه افتاده تا خود رابه گلستان برساند .

ولی واقعیت این است که دیگه همه آنچه که باید می سوخت ، ظرف این دو هفته عملا سوخته و هیچ کس نه تنها دنبال علت نبود که حتی به طور جدی دنبال خاموش شدن هم نبود! به واقع همه دنبال این بودند تا فقط یک چیز را اعلام کنند ! اون هم این بود که روزی سه نوبت اعلام کنند: آتش اطفا شده ! اصلا چیزی نسوخته ، مشتی برگ بوده و سوخته و اینقدرها هم بزرگ نبوده !!

و حالا می بینید ! این همان مشتی برگ سوخته است که دو هفته است دارد می سوزد و هیچ کس توان خاموش کردن آن را ندارد . خب البته طبیعی است ! چون با اعلام بسیج عمومی و آماده باش محیطبانان و نیروهای پیاده و در خواست کمک از استانهای همجوار برای در دست گرفتن گالن آب ، هیچ آتشی در طول تاریخ خاموش نشده که این یکی خاموش شود!

آتش وقتی خاموش می شود، که اول از همه مدیران دولتی، باور کنند و اعتراف کنند که اصلا آتشی وجود دارد.

آتش وقتی خاموش می شود که دوم : مدیران دولتی به جای تکذیب و انکار و کوچک کردن موضوع و به جای تماشا کردن یک مشت برگ سوخته در جلوی پایشان، کمی زاویه دیدشان را گسترده تر کنند و آتش دور دستها را هم ببینند.

آتش وقتی خاموش می شود که بیش از ۱۰ هلی کوپتر و هواپیما به جای خاک خوردن در آشیانه ، برای خاموش کردن حریق همزمان به هوا برخیزد .

ولی افسوس که در این مدت هیچ یک از این کارها انجام نشد . آتش پارک ملی گلستان نه تنها خاموش نشد بلکه دامنه دار تر هم شد . بعد از گلستان، لوه و بعد هم علی آّباد . دیروز و پریروز هم آتش در جنگل های چالوس و کلاردشت . تاسف آور است که همین اندک جنگل باقیمانده را هم باید در حریق از دست دهیم .

اگر می بینید که چالوس و کلاردشت و لوه و علی و آباد و گلستان در آتش می سوزد و تهران را غبار سیاه فرا گرفته و نفس همه به شماره افتاده ، پارک ملی خبر را دیوار کشی می کنند و چاه نفت در پارک ملی کویر می زنند و باغ گیاه شناسی ۵۵ ساله ویران می کنند تا جاده بکشند و بعد هم می روند سر وقت میانکاله تا همه هست و نیست تالاب بین المللی میانکاله را با ساخت یک جاده ویرانگر دیگر نابود کنند ، همه و همه از بی برنامگی کشور و توهم دستیابی به توسعه و اوضاع وخیم و بحرانی محیط زیست مان است . نه چیز دیگر دیگری!!