مرض لاعلاج خرس کشی و پلنگ کشی در ایران
متاسفانه در سالهای اخیر ، خرس کشی و پلنگ کشی جزء مرض های لاعلاج برخی از مردم ناآگاه و طبیعت ستیز ایران شده، به نحویکه همه روزه خبر جدیدی از کشتار بی رحمانه خرس و پلنگ و دیگر گونه های جانوری کشورمان به دست مردم ناآگاه و شکارچیان سنگدل می شنویم .
اما بعد از بیرون کشیدن زبان از حلقوم خرس ها در استان لرستان ، این بار یک شکارچی لاشه خرس را دفن کرد تا شاید اثری از جرم باقی نماند اما باز هم دستش رو شد ! (سبزپرس)هر چند اگه دستش رو نمی شد باز هم چندان تفاوتی با الان نداشت . نهایتش پرونده آقای محترم خرس کش می ره دادگاه و تومنی سنار هم جریمه و بعد دوباره تکرار جریان!!
یادتان هست خرس کشی سازمان محیط زیست را در سال ۱۳۸۴ در شهر تبریز ؟ خرس بیچاره سرمازده که به محوطه یکی از دانشگاههای اطراف تبریز پناهنده شده بود، ماموران محیط زیست در برابر دوربین صدا و سیما با شلیک یک گلوله وسط پیشانی اش از پا درآوردند. خبرنگار بدبخت صدا و سیما هم که سرمست از شکار لحظه ها بود تصاویر این واقعه را با آب و تاب در سیما پخش کرد ، اما نه با دید انتقادی بلکه با به به و چه چه که دستتان درد نکند!
متاسفانه این وافعه سال بعد هم توسط محیط زیست و نیروی انتظامی در دامغان تکرار شد و خرس بیچاره ای را در ۲۰ کیلومتری شهر از پا درآوردند . این واقعه مجددا توسط ماموران سازمان محیط زیست در زمستان سال ۱۳۸۵ در خلخال تکرار شد و گرازهای سرمازده که به محوطه ایستگاه رادیویی این شهر پناه آورده بودند ، به رغم اعتراض مکرر کارکنان رادیو ، یک به یک به ضرب گلوله محیط زیست کشته شدند و یکی از گراز ها که موفق به فرار شده بود ، با خودروی سازمان محیط زیست زیر گرفته شد!
خب حالا چه انتظاری دارید از مردم ؟ وقتی حرمت امامزاده را متولی می شکند ؟ وقتی مدیران بیگانه با حیات وحش و محیط زیست در این سازمان به خدمت گرفته می شوند که هر جنبنده ای را تاب تحمل ندارند و از یک گربه هم می ترسند، معلوم است سرنوشت حیات وحش.
وقتی صدا و سیما که باید فرهنگ سازی کند خود دشمن شماره یک محیط زیست و حیات وحش می شود ، تو خود بخوان تا آخر خط را.
اما من باز هم خوشحالم که در کنار همه این رفتارهای وحشیانه با حیات وحش ، افرادی هم هستند که تا حدودی دوستدار حیات و زندگی و حیات وحش و گیاه و حیوان هستند . هر چند تعدادشان کم است اما یک شمع هم در تاریکی غنیمت است !